زنان اسیرکربلا(فاطمه بنت الحسین) (2)
بسم الله الرحمن الرحیم
وقتى امام حسين علیه السلام میخواست دختر والاگهر خود را به حسن مثنى كه خواستگار جدى دخترعموى خود بود، درآورد در توصيف دختر عابد و بزرگوار خود فرمود: من دخترى را به ازدواج تو درمیآورم كه، شبيهترين افراد به مادرم فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه و آله میباشد، پيوسته شب زندهدار و روزهدار است و چون فرشتهاى است.
درباره شيوه مناجات و ارتباط فراوان فاطمه با خداوند نوشتهاند: اين بانو در ريسمانى گرههايى زده بود و بجاى تسبيح با آن ذكر و تسبيح پروردگار عالم را انجام میداد. جهت ديگرى كه عظمت مقام و ارزش معنوى اين بانوى بزرگ را بيان میدارد، موضوع وصيت حسين علیه السلام و سپردن مكتوب احكام و مسائل دينى از سوى آن حضرت به فاطمه است.
ابوجارود میگويد: امام باقر علیه السلام فرموده است: چون هنگام شهادت جدم حسين بن على علیه السلام رسيد، دختر بزرگ خود فاطمه را نزد خويش فراخواند و مكتوب درهم پيچيدهاى را كه حاوى وصيت او بود به فاطمه سپرد، چون پدرم على بن الحسين علیه السلام بيمارى شديد معده داشت و بيم از دست رفتن او وجود داشت، بعد فاطمه آن كتاب را به على بن الحسين علیه السلام تحويل داد و سپس اين كتاب بدست ما رسيده است.
ابوجارود، كه نام او زياد بوده میگويد: به امام باقر علیه السلام عرض كردم: اى مولاى من! خدا جان مرا فداى تو گرداند، در آن كتاب چه مطالبى نوشته شده بود؟ آن حضرت فرمود: در آن كتاب آنچه مورد احتياج بندگان از آغاز خلقت تا پايان دنيا بود، وجود داشت در آن كتاب احكام الهى و مسائل حدود و حتى احكام جزئىترين مسائل و خلافها و حتى حكم خراشى كه به كسى وارد میشود، ضبط گرديده بود.